جدول جو
جدول جو

معنی اغز هال - جستجوی لغت در جدول جو

اغز هال
نهال گردو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَهْ)
واشدن و گشاده گردیدن ابر از هوا، گویند: امزهل السحاب، اذا انکشف. (ناظم الاطباء). انقشاع. (از اقرب الموارد). کنار رفتن و پراکنده شدن ابر و باز شدن هوا.
لغت نامه دهخدا
(اِ حَ)
گردانیدن دوک را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). گردانیدن زن دوک نخ بافی را: اغزلت المراءه، ادارت الغزل. (از اقرب الموارد). گردانیدن دوک. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، به کنایه در فرزندان و اعقاب بکار رود: و اغصان که از اصول آن هر دو سر برآمده بودند اعقاب و فرزندان ایشانند. (تاریخ قم ص 252)
لغت نامه دهخدا
مرتعی جنگلی واقع در شرق روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام فنی در کشتی لوچو غاز وال
فرهنگ گویش مازندرانی